گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد يازدهم
[سوره المائدة ( 5): آیات 110 تا 120 ] ....



ص : 276
اشاره
إِذْ قالَ اللَّهُ یا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ اذْکُرْ نِعْمَتِی عَلَیْکَ وَ عَلی والِدَتِکَ إِذْ أَیَّدْتُکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلًا وَ إِذْ عَلَّمْتُکَ
الْکِتابَ وَ الْحِکْمَ ۀَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَۀِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی فَتَنْفُخُ فِیها فَتَکُونُ طَیْراً بِإِذْنِی وَ تُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ
بِإِذْنِی وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتی بِإِذْنِی وَ إِذْ کَفَفْتُ بَنِی إِسْرائِیلَ عَنْکَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَقالَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِینٌ
110 ) وَ إِذْ أَوْحَیْتُ إِلَی الْحَوارِیِّینَ أَنْ آمِنُوا بِی وَ بِرَسُولِی قالُوا آمَنَّا وَ اشْهَدْ بِأَنَّنا مُسْلِمُونَ ( 111 ) إِذْ قالَ الْحَوارِیُّونَ یا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ )
هَلْ یَسْتَطِیعُ رَبُّکَ أَنْ یُنَزِّلَ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ قالَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ ( 112 ) قالُوا نُرِیدُ أَنْ نَأْکُلَ مِنْها وَ تَطْمَئِنَّ قُلُوبُنا وَ نَعْلَمَ
أَنْ قَدْ صَ دَقْتَنا وَ نَکُونَ عَلَیْها مِنَ الشَّاهِدِینَ ( 113 ) قالَ عِیسَ ی ابْنُ مَرْیَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَکُونُ لَنا عِیداً لِأَوَّلِنا وَ
( آخِرِنا وَ آیَۀً مِنْکَ وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ ( 114
قالَ اللَّهُ إِنِّی مُنَزِّلُها عَلَیْکُمْ فَمَنْ یَکْفُرْ بَعْدُ مِنْکُمْ فَإِنِّی أُعَذِّبُهُ عَذاباً لا أُعَذِّبُهُ أَحَداً مِنَ الْعالَمِینَ ( 115 ) وَ إِذْ قالَ اللَّهُ یا عِیسَ ی ابْنَ مَرْیَمَ أَ
أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَ أُمِّی إِلهَیْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالَ سُبْحانَکَ ما یَکُونُ لِی أَنْ أَقُولَ ما لَیْسَ لِی بِحَقٍّ إِنْ کُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ
ما فِی نَفْسِی وَ لا أَعْلَمُ ما فِی نَفْسِکَ إِنَّکَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ ( 116 ) ما قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا ما أَمَرْتَنِی بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّی وَ رَبَّکُمْ وَ کُنْتُ
عَلَیْهِمْ شَ هِیداً ما دُمْتُ فِیهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّیْتَنِی کُنْتَ أَنْتَ الرَّقِیبَ عَلَیْهِمْ وَ أَنْتَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ شَ هِیدٌ ( 117 ) إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُكَ وَ إِنْ
تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ( 118 ) قالَ اللَّهُ هذا یَوْمُ یَنْفَعُ الصَّادِقِینَ صِ دْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها
( أَبَداً رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ( 119
( لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما فِیهِنَّ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ( 120
، ص: 279
[سوره المائدة ( 5): آیه 110 ] .... ص : 279
اشاره
إِذْ قالَ اللَّهُ یا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ اذْکُرْ نِعْمَتِی عَلَیْکَ وَ عَلی والِدَتِکَ إِذْ أَیَّدْتُکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلًا وَ إِذْ عَلَّمْتُکَ
الْکِتابَ وَ الْحِکْمَ ۀَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَۀِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی فَتَنْفُخُ فِیها فَتَکُونُ طَیْراً بِإِذْنِی وَ تُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ
بِإِذْنِی وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتی بِإِذْنِی وَ إِذْ کَفَفْتُ بَنِی إِسْرائِیلَ عَنْکَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَقالَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِینٌ
(110)
صفحه 125 از 150
ترجمه و شرح .... ص : 279
خداوند متعال در این آیه شریفه بیان میکند: اي رسول گرامی! بیاد آر زمانی را که خداوند گوید: اي عیسی پسر مریم! بیاد آر
، نعمتی را که بر تو انعام کردیم و آنکه ترا برسالت برگزیدم و به نبوّت مشرّف ساختم و بدون
ص: 280
پدر بوجودت آوردم و ترا آیتی بر قدرت خود ظاهر کردم و بیاد آر نعمتی را که بر مادرت تقیه طاهره انعام نمودم و او را از آنچه
باو نسبت دادند بري ساختم و به نسبت مانند تو پسري او را شرافتمند قرار دادم و بیاد آر آنکه ترا بوسیله روح پاك یعنی جبرئیل
تأیید کردم و بتو نیروئی دادم که چه در گاهواره و چه در حالت بزرگی با مردم سخن راندي و بیاد آر هنگامی را که ترا خواندن
کتاب یعنی خواندن خط و حکمت یعنی علم بحقایق امور و شریعت و تورات و انجیل آموختم و بیاد آر زمانی که از گل بامر و
اراده من نه بقدرت و توانائی خودت بلکه براي آنکه بامر من معجزهاي بدست تو ظاهر شود و الّا شأن تو مانند تمام پیغمبران است،
مرغی ساختی و در آن هیکل و صورت مرغ روح دمیدي و بامر و اراده من مرغ زنده شد و نیز باراده و امر من و دعاي تو کور مادر
زاد بینا گشت و بیمار مبتلا به برص شفا یافت و باز بیادآور موقعی را که بامر و اراده من و دعاي تو مرده زنده گشت و از قبر بیرون
آمد و مردم او را زنده دیدند و بیاد آر هنگامی را که بنی اسرائیل را از آزار بتو و کشتن تو بازداشتم و زمانی که تو براي آنها
معجزه آوردي و پارهاي از آنان که منکر نبوت تو شدند و کفر آورده بر حقیقت پردهپوشی کردند و تمام این معجزات را دیده و
گفتند: اینها جز جادوئی واضح و آشکار چیز دیگري نیست.
(110)
، ص: 281
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 281
آن زمان که حضرت ربّ العباد گوید اي عیسی بن مریم کن بیاد
نعمتی کان بر تو و بر مادرت دادم و کردم مؤید دیگرت
هم بروح القدس جستی فرو نام تا سخن در مهد گفتی با انام
آنچنان گفتی سخن در مهد سهل که کند دانا سخن در سنّ کهل
در طفولیت ترا عقل و کمال بد چنان کاندر کهولت بیسؤال
هم در آن سنت کتاب آموختم همچنین تورات و انجیل و حکم
وانکه سازي شکل مرغان را ز گل پس دمی در وي تو نفخ اي زنده دل
تا باذنم زنده و پرّان شد او و آگه و ابرص هم از نفخت نکو
وانکه آوردي برون از قبرها مردگان را زنده ز اعجاز و نما
وانکه از تو شرّ اسرائیلیان هم کفایت کردم اندر آن زمان
که بایشان آمدي با بیّنات گفت آنکو گشت کافر زان جهات
این نباشد غیر سحر آشکار کو بما آورده بهر اعتبار
صفحه 126 از 150
(110)
، ص: 282
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 282
کلمه مسیح نام حضرت عیسی بن مریم علیه السّلام است و او از این جهت باین نام مشهور شده، زیرا وقتی دست بر بیمار میمالید
شفا مییافت و یا همواره در حرکت و سیر بود و یا چون مدهون شده بدنیا آمده، یعنی بسر او روغن مخصوص مالیده شده بود، یا
بخاطر اینکه یحیی او را غسل تعمید داده بود.
و از این ماده است کلمه مسح یعنی دست روي چیزي مالید. اثر آن را پاك کرد، چنانکه گفته میشود:
مسحت یدي بالمندیل، یعنی دستم را با حوله خشک کردم و در لسان شرع کشیدن دست مرطوب است بر سر و پاها در موقع وضو،
چنانکه در آیه 6 سوره مائده میفرماید:
وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَیْنِ، یعنی دست تر بر سرتان و پاهایتان تا برآمدگی پا بکشید.
در قاموس زیر لفظ مسیح مینویسد:
عیسی بمسیح ملقب گشته، زیرا که از براي خدمت و فدا معیّن و قرار داده شده است، ولی چون قرآن مجید این لقب را براي آن
حضرت قبول کرده، حتما معنی فدا در آن ملحوظ نیست و هاکس در قاموس اشتباه کرده است. أنوار العرفان فی تفسیر القرآن،
ج 11 ، ص: 283
زمخشري ذیل آیه اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ، آیه 44 سوره آل عمران نوشته: اصل مسیح در عبرانی مشیحا است بمعنی مبارك.
لفظ عیسی در اصل یسوع است، یعنی نجات دهنده لفظ عیسو مقلوب یسویح است و شاید عیسی تحریف عیسو باشد. قاموس نوشته:
یسوع بمعنی نجات دهنده و مقصود از آن مسیح است و در زبان عبرانی میان لفظ یسوع و یوشع فرقی نیست.
، ص: 284
[سوره المائدة ( 5): آیه 111 ] .... ص : 284
اشاره
( وَ إِذْ أَوْحَیْتُ إِلَی الْحَوارِیِّینَ أَنْ آمِنُوا بِی وَ بِرَسُولِی قالُوا آمَنَّا وَ اشْهَدْ بِأَنَّنا مُسْلِمُونَ ( 111
ترجمه و شرح .... ص : 284
خداوند متعال در این آیه شریفه از جمله نعمتها که پروردگار متعال به عیسی علیه السّلام ارزانی فرمود و بر او منت نهاد آن است
بگروهی از حواریّین که پیغمبران بودند وحی فرمود که با عیسی در دعوت مردم بتوحید شرکت نموده و در این باره بوي پیمان
دهید و از هر گونه کمک دریغ ننمائید، حواریّین نیز پذیرفته و از عیسی درخواست کردند که به پیشگاه پروردگار شاهد و گواه
باشد که این گروه بعهد خود وفا نموده و در دعوت مردم بخدا پرستی از هر گونه آزار و خطري گریزان نبوده و از زمره داعیان
صفحه 127 از 150
بحق هستند.
آن را توضیح داده و بیان میکند، اینک میفرماید:
و بیاد آر از نعمتهاي ما زمانی را که من بحواریون بوسیله آیات و بیّناتی که تو بآنها ارائه کردي الهام کردم و القاء نمودم که بمن و
بفرستاده من ایمان آورید، حواریّون و اصحاب تو بپاسخ گفتند: ما ایمان آوردیم و رسول ترا تصدیق نمودیم و گواه باشد به این که
ما تسلیم بفرمان تو شدهایم و مطیع و منقاد امر تو باشیم.
(111)
، ص: 285
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 285
وحی کردم بر حواري کز قبول آورید ایمان بمن هم بر رسول
گفت: امنّا تو بر ما شو گواه کامر را گردن نهادیم اي اله
(111)
، ص: 286
[سوره المائدة ( 5): آیه 112 ] .... ص : 286
اشاره
( إِذْ قالَ الْحَوارِیُّونَ یا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ هَلْ یَسْتَطِیعُ رَبُّکَ أَنْ یُنَزِّلَ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ قالَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ ( 112
ترجمه و شرح .... ص : 286
خداوند متعال در این آیه مبارکه پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را مورد خطاب قرار داده و جریان سؤال و درخواست
حواریین را که از حضرت عیسی علیه السّلام سؤال میکردند، بیان نموده و توضیح میدهد که حواریین گفتند: آیا پروردگار
میپذیرد و بر وفق حکمت است که خوان طعامی براي ما پیروان مسیح ارزانی فرماید و در بر ما بگستراند که از آن غذاي غیبی
استفاده نمائیم. البته این سؤال و درخواست حواریین توسط عیسی مسیح سؤال بس بیمورد بوده است، اینک میفرماید:
و بیاد آور هنگامی را که اصحاب عیسی علیه السّلام باو گفتند: اي عیسی بن مریم، آیا پروردگارت مسئلت ترا اجابت خواهد کرد
که براي ما خوان طعامی از آسمان فرو فرستد. عیسی علیه السّلام گفت: از خدا بپرهیزید از اینکه چیزي بخواهید که سایر امم
نخواستهاند، اگر ایمان آورده و تصدیق رسالت مرا کردهاید.
(112)
، ص: 287
صفحه 128 از 150
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 287
و اینکه گفتند آن حواریّین بزود میتواند ربّت اي عیسی نمود
مائده نازل بما از آسمان گفت عیسی در جواب تابعان
از خدا ترسید از اینسان سؤال مؤمنید ار بروي اندر هر کمال
(112)
، ص: 288
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 288
قوله تعالی: أَنْ یُنَزِّلَ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ مائدة یعنی سفره آراسته به طعام، طبقی که در آن طعام دهند، چنانکه در آیه 114 سوره
مائده میفرماید:
قال عیسی بن مریم اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ، یعنی عیسی بن مریم گفت: پروردگار را از آسمان سفره و یا طبقی از طعام
بر ما نازل کن.
این کلمه در اصل از ماده مید بمعنی حرکت و تکان خوردن است و احتمالا اطلاق مائده بر سفره و غذا بخاطر نقل و انتقالی است
که در آن صورت میگیرد.
، ص: 289
[سوره المائدة ( 5): آیه 113 ] .... ص : 289
اشاره
( قالُوا نُرِیدُ أَنْ نَأْکُلَ مِنْها وَ تَطْمَئِنَّ قُلُوبُنا وَ نَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنا وَ نَکُونَ عَلَیْها مِنَ الشَّاهِدِینَ ( 113
ترجمه و شرح .... ص : 289
خداوند متعال در این آیه شریفه اصرار و تعقیب درخواست حواریین را توجیه نموده که میخواستند از اعتراض و توبیخ حضرت
عیسی علیه السّلام در امان باشند، اینک میفرماید:
1) خوان طعام را براي صرف خواستاریم، همچنانکه منّ و سلوي یعنی مرغ بریان براي اسرائیل نازل میشد، براي پیروان مسیح نیز )
طعام غیبی گسترده و آماده شود.
در صورتی که فرود آمدن منّ و سلوي هنگام بیابان گردي بنی اسرائیل بر وفق حکمت و لزوم بوده و بهیچ وجه بغذائی که خطر
گرسنگی را از آنان رفع کند دسترسی نداشتند، خداوند بر آنان با شرائطی منّ و سلوي میفرستاد و براي حواریّین این چنین زمینهاي
آماده نیست.
صفحه 129 از 150
2) براي درخواست طعام دلیل دیگرشان این بود که میگفتند: سبب اطمینان خاطر ما گردد و از هر وسوسه و تردیدي ایمن )
گردیم.
در صورتی که سبب خارق عادت بسیاري که از حضرت عیسی مشاهده میکردند، مانند زنده نمودن مردگان و بهبودي بیماران اگر
خاطر ، ص: 290
آنان استقرار نیابد، معجزه دیگري روان آنها را از تزلزل باز نخواهد داشت.
3) بخاطر آرام تصدیق میکنیم که هر چه حضرت عیسی از حقایق و معارف بما آموخته بر اساس صدق و حقیقت بوده و نیز در )
باره وقایع خارق عادت که از او مشاهده نموده هیچ گونه شک ننمائیم و آنچه را از آثار ایمان بما تلقینی نموده، بطور یقین و شهود
است.
در صورتی که با سابقه ممتدّي که حوارییّن با دم روح بخش مسیحا داشتهاند این گفتار بر اساس استوار نیست.
4) اگر این خارق عادت را با دیدگان مشاهده نموده بسایر مردمی که انکار دارند، شهادت دهیم و در دعوت بحق با عیسی شرکت )
نمائیم.
در صورتی که پس از افتخار بملازمت پیامبري چون عیسی مسیح و مشاهده معجزات بسیاري، اگر براي دعوت مردم بخدا پرستی
سودي نداشته باشد، فرود آمدن خوان غیبی نیز هرگز در باره دعوت مردم تأثیري نخواهد داشت، اینک میفرماید:
حواریّون از راه معذرت خواهی و پوزش از اینگونه خواهش گفتند:
این مسئلت ما از این جهت است که میخواهیم و مایلیم که از آن غذاي آسمانی بخوریم و دلهاي ما مطمئن و یقینمان ثابت شود و
حقا بدانیم که تو براستی از جانب خداوند برسالت آمدهاي و ما را بمعاونت خود برگزیدهاي و باجابت خواهش ما از ما خشنود
میباشی و بر آن از زمره گواهان بوحدانیت خدا و برسالت و نبوّت تو بوده باشیم و این نزول مائدة دلیلی براي ما در برابر بنی
اسرائیل باشد.
ولی بعضی از مفسرین معتقدند که درخواست حواریون از عیسی علیه السّلام که مائده براي آنها نازل شود، دو صورت ممکن است
داشته باشد، یکی ، ص: 291
آنکه خواستهاند در ایمان پایدارتر و ثابتتر شوند، چنانکه حضرت ابراهیم علیه السّلام عرض کرد: رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتی و
دیگر آنکه این در خواست پیش از استحکام ایمان و اوائل امر آنها بوده است و قبل از علم آنها بسایر معجزات عیسی علیه السّلام از
قبیل شفاي کور مادر زاد و ابرص و غیره بوده است.
(113)
، ص: 292
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 292
هیچ دارید ار بقدرت باورش هم یقین بر صحّت پیغمبرش
گفت این پرسش نبود از شک و ریب لیک میخواهیم خورد از خوان غیب
تا که گردد مطمئن دلهاي ما در مقام نعلم ان صدقتنا
ز آنچه گفتی هر چه من با مادرم از خدا خواهم دهد در محضرم
هم بر آن باشیم ما از شاهدان گر کسی خواهد گواهی بالعیان
صفحه 130 از 150
بر تو باشیم از گواهان بصر نی که ز اهل سمع و اقوال و خبر
مر گواهی از طریق استماع میفزاید جمله بر ریب و صداع
(113)
، ص: 293
[سوره المائدة ( 5): آیه 114 ] .... ص : 293
اشاره
( قالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَکُونُ لَنا عِیداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا وَ آیَۀً مِنْکَ وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ ( 114
ترجمه و شرح .... ص : 293
خداوند متعال در این آیه کریمه بیان میکند که عیسی علیه السّلام درخواست آنان را پذیرفته و پروردگار را به کلمه اللهم ربّنا
خواند و لفظ اللّه را ذکر نموده و نیز لفظ ربّنا صفت ربوبیّت و تدبیر پروردگار را یاد نموده که صفت برآوردن حاجت نیازمندان
است، آنگاه حاجت خود را اظهار داشته که خوان طعامی بر ما نازل فرما و فرو فرست، تا اینکه مرا و پیروانم را باین نعمت سر افراز
فرمائی و بافتخار آن در همه سال این روز را عید قرار داده از این نعمت که درخواست ما را پذیرفته ما را سر افراز فرموده،
سپاسگزاریم.
اینک میفرماید:
عیسی بن مریم علیه السّلام چون التماس آنها را دید از جانب قوم خود عرض کرد: پروردگارا اي مالک امر ما براي ما خوان طعامی
از آسمان فرود آور که براي ما و مردم زمان ما و کسانی که بعد از ما بیایند عیدي و روز سروري باشد و نشانه عظیمی از جانب تو
و دلالت و حجّتی براي مردم جهت اقرار بتوحید و صحّت دعوت نبوّت پیامبر تو باشد، و بما روزي ده و شکر این أنوار العرفان فی
تفسیر القرآن، ج 11 ، ص: 294
نعمت را روزي ما گردان، زیرا تو بهترین روزي رسانها میباشی و ترزق من تشاء بغیر حساب.
(114)
، ص: 295
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 295
گفت عیسی بن مریم کاي خدا مائدة بفرست ما را از سما
چون توئی پروردگار ما عیان مائدة بفرست هم ما را بخوان
تا که آن خوان باشد از تأیید ما اول و آخر بگیتی عید ما
اول اعنی زین زمان تا رستخیز و آخر اعنی تابعان کایند نیز
صفحه 131 از 150
گشت در یکشنبه نازل مائدة زان بترسا عید آنروز آمده
عید یعنی عود بر چیزي که آن بس بود ممدوح نزد مردمان
آن نصاري چونکه آمد مائدة ساجد و شاکر شدند از فائده
در عبادت خانه بهر بندگی مجتمع گشتند با شرمندگی
میکنند آن روز را در هفته عید بر عبادت عود سازند از نوید
گفت زانرو تا کنیم آن روز را عید خرم نعمت فیروز را
عید باشد بر من و بر قوم من اول و آخر ز جمله مرد و زن
آیتی و رزقی آن باشد چنین از تو بر ما انت خیر الرازقین
(114)
، ص: 296
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 296
قوله تعالی: تَکُونُ لَنا عِیداً.
عید، یعنی بازگشتن بسوي خوشبختیها و روز شادي و عید را از آن جهت عید گویند که هر سال عود میکند و تکرار میشود. و
گفتهاند: هر حالتی که پی در پی بانسان رجوع میکند. ابن اعرابی گفته: علت این تسمیه آن است که در هر سال با فرح جدید عود
میکند. و اصل آن عود بر وزن حبر بوده و او بیاء قلب شده و کلمه عید فقط یکبار در ضمن آیات قرآن ذکر گردیده است.
عود یعنی رجوع و برگشتن، راغب آن را بازگشتن بعد از انصراف میداند و محل استعمال آن در قرآن نوعا در بازگشت بشیء اول
است، چنانکه در آیه 95 سوره مائدة میفرماید:
وَ مَنْ عادَ فَیَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ، یعنی هر که بازگردد، خدا از وي انتقام میکشد و از این مادّه است.
اعادة، یعنی برگرداندن، چنانکه در آیه 55 سوره طه میفرماید:
مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فِیها نُعِیدُکُمْ، یعنی از زمین خلقتان کردیم و در آن بر میگردانیمتان.
معاد مصدر میمی و اسم زمان و مکان است، چنانکه در آیه 85 سوره قصص میفرماید:
إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرادُّكَ إِلی مَعادٍ، یعنی آنکه قرآن را بر ، ص: 297
تو فرض کرده که بخوانی و تبلیغ کنی حتما ترا بشهر خویش باز خواهد گرداند.
، ص: 298
[سوره المائدة ( 5): آیه 115 ] .... ص : 298
اشاره
( قالَ اللَّهُ إِنِّی مُنَزِّلُها عَلَیْکُمْ فَمَنْ یَکْفُرْ بَعْدُ مِنْکُمْ فَإِنِّی أُعَذِّبُهُ عَذاباً لا أُعَذِّبُهُ أَحَداً مِنَ الْعالَمِینَ ( 115
صفحه 132 از 150
ترجمه و شرح .... ص : 298
خداوند متعال در این آیه شریفه بیان میکند که درخواست عیسی پذیرفت و وعده فرموده که خوان طعام را فرو فرستد، تا سبب
برکت حواریّین و مسیحیان گردد و بپاس آن در هر سال آن روز را عید قرار دهند، بشرط اینکه اگر این نعمت را کفران کنند آنها
را عقوبت فرماید و این فخر اختصاص بگروهی دارد که ایمان آورند و استقامت جویند و آنان که کفران نمایند، دچار عقوبت
گردند. زیرا پیروان عیسی علیه السّلام نزول مائدة را از او مسئلت نموده با التزام به این که تصدیق کنند و گواه آن باشند. در
اینصورت اگر از این نعمت کفران نموده پیمانشکنی کنند، بطور حتم مستحق عقوبت که خواسته آنهاست خواهند بود، اینک
میفرماید:
خداوند در پاسخ درخواست او فرمود: من مائدة را براي شما خواهیم فرستاد، ولی بعد از فرستادن آن هر کس کفران کند و یا کافر
شود، او را بعذابی معذّب میکنم که احدي از مردم جهانیان را بچنان عذابی معذب نکرده باشم. از این آیه استفاده میشود:
عقوبت اشقیاء و تبهکاران داراي اقسام و انواع بیشماري است بر طبق ، ص: 299
انواع گناهان، چنانکه نعمتهاي پروردگار نیز بر حسب سیرت اعمال صالحه و اخلاق فاضله انواع بیشمار دارد.
(115)
، ص: 300
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 300
گفت حق من میفرستم بر شما این چنین خوانی ز فضل و اجتبا
پس هر آنکس گشت کافر بعد از آن میکنم او را عذاب و امتحان
آن عذابی کاهل عالم را یکی بر چنان رنجی نگیرم بیشکی
تا چهل روز از سماء آمد بعیب خواب عیسی بر رسول منتجب
پس بعیسی امر شد کان خوان و نان بر فقیران ده نه صاحب مکنتان
اغنیا کردند شک در مائدة کاین بود جادو و بس بیفایده
مسخ پس گشتند جمعی زان گروه همچو خنزیران روان در دشت و کوه
پس شکال آید در این بر ناسپاس کی نماید مسخ کس خلّاق ناس
(115)
، ص: 301
[سوره المائدة ( 5): آیه 116 ] .... ص : 301
اشاره
وَ إِذْ قالَ اللَّهُ یا عِیسَ ی ابْنَ مَرْیَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَ أُمِّی إِلهَیْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالَ سُبْحانَکَ ما یَکُونُ لِی أَنْ أَقُولَ ما لَیْسَ لِی
صفحه 133 از 150
( بِحَقٍّ إِنْ کُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ ما فِی نَفْسِی وَ لا أَعْلَمُ ما فِی نَفْسِکَ إِنَّکَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ ( 116
ترجمه و شرح .... ص : 301
خداوند متعال در این آیه مبارکه پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را مورد خطاب قرار داده و بیان میکند که هنگام رستاخیز
از عیسی مسیح در پیشگاه عدل اللهی پرسیده میشود، آیا تو به پیروان گفتهاي که در پرستش پروردگار شریک قرار دهند.
میگوید: هرگز چنین گفتاري بساحت آفریدگار از من روا نیست، چگونه در انجام رسالت و دعوت مردم بخدا پرستی آنان را
بگمرهی سوق دهم و بضلالت افکنم.
عیسی مسیح در مقام اثبات صدق گفتار و رفتار خود در پیشگاه عدل اللهی بعلم و احاطه پروردگار استناد نموده و میگوید: یگانه
دلیل بر تبرّي من از این گفتار ناسزا آن است که پروردگار میداند که چنین قدرتی نداشتهام و پروردگار متعال بر صدق سیرتم
احاطه دارد و میداند که پیروان ، ص: 302
آیین مسیحیّت بمن بهتان گفتهاند و تو بر مکنونات و اسرار من احاطه داري و هرگز خاطراتم و یا رفتار و گفتارم بر تو پنهان نبوده
است و نیز عرض میکند، بار الها! هرگز بساحت کبریائی تو راه نخواهیم یافت، آنچه را که بمن موهبت فرمودهاي آن هستم و
پرتوي از نور درخشان تو یافتهام و باز عرض میکند، بار الها! بهمان منظور که مرا بسوي بشر اعزام فرمودي، هرگز زبان بگفتاري
نگشودم جز آنکه مردم را بحق دعوت نموده و بمردم یاد آوري میکردم که فقط آفریدگار را که سلسله بشر و مرا و همه پدیدهها
را آفریده است، باید پرستش کنید و در عبادت او شریک قرار ندهید و تنها راه بندگی و اداء وظیفه همین است، اینک میفرماید:
و بیاد آر اي محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم هنگامی را که در روز رستاخیز، خدا فرماید: اي عیسی بن مریم آیا تو بمردم گفتی
مرا و مادرم را بغیر از خداي واحد خدایانی بدانید و از حدّ توحید خدا و افراد او به پرستش و تقدیس تجاوز کنید، آیا این گفتار تو
بود یا این افتراء و اختلاف از جانب خود آن مردم بود، عیسی بپاسخ گوید: تو منزّه هستی از اینکه پیغمبري بفرستی که خود دعوي
الوهیّت کند و کفران نعمت تو نماید و مردم را بسوي خود و پرستش خویش بخواند، مرا نمیرسد و شایسته آن نیستم که چیزي
بگویم که سزاوار آن نیستم و حق آن را ندارم، اگر چنین چیزي گفته باشم حقا که تو بآن دانا هستی تو از ضمیر و سرّ من آگاهی و
بباطن من علم داري و من بآنچه در سرّ تو و غیبت تست دانا نیستم، توئی که داناي کامل بتمام امور نهانی و پنهانی میباشی و چیزي
بر تو و ذات مقدّس تو مخفی و پوشیده نیست.
(116)
، ص: 303
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 303
بعد از آن حق بهر تنبیه و نشان میکند توبیخ بر بیدانشان
گوید: اي عیسی تو گفتی هیچ گاه مر مرا با مادرم گیرید اله
ما الهینیم دون آن خدا که بود ز او عرش و ما فیها بیا
گفت: عیسی زان تو بیرونی و پاك کت بود ممکن بطاعت اشتراك
من نگویم آنچه نبود حق وراست وان ز چون من بنده بر ناسزاست
صفحه 134 از 150
خود تو دانی گر من آن را گفتهام یا که اندر نفس خود بنهفتهام
یعنی اندر قلب من کرده خطور آنچه هست از ذات بیمثل تو دور
من ندانم آنچه اندر نفس تست از رموز علم و اسرار نخست
، ص: 304
نیست قصد از نفس اینجا غیر ذات کر بر او باشد قوام ممکنات
خود تو دانی آنچه در ذات من است کی مرا دانش بذات ذو المن است
بر ذواتی تو علام الغیوب من نگفتم جز کلامی بر وجوب
(116)
، ص: 305
[سوره المائدة ( 5): آیه 117 ] .... ص : 305
اشاره
ما قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ ما أَمَرْتَنِی بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّی وَ رَبَّکُمْ وَ کُنْتُ عَلَیْهِمْ شَ هِیداً ما دُمْتُ فِیهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّیْتَنِی کُنْتَ أَنْتَ الرَّقِیبَ عَلَیْهِمْ وَ
( أَنْتَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ ( 117
ترجمه و شرح .... ص : 305
خداوند متعال در این آیه کریمه بیان میکند که عیسی علیه السّلام پس از آن که در پاسخ، ساحت آفریدگار را از هر نقص تنزیه
نمود و در باره برائت خود از گفتار ناروا بعلم و احاطه پروردگار استناد نمود، سپس گفت: خدایا تنها چیزي که من بآنها گفتم
همان بوده که بمن مأموریت دادي، اینک میفرماید:
من سواي آنچه مرا مأمور بگفتن آن فرموده بودي بآنها نگفتم و امر تو این بود که بگویم، خدائی را بپرستید که پروردگار من و
پروردگار شماست، منهم بندهاي هستم مانند شما، جز اینکه مرا مخصوص رسالت بسوي شما فرموده است و تا من در میان آنها
بودم و دوام داشتم گواه بر آنها بودم و مراقب گفتار و کردار آنها بودم اقرار بحق و مقاومت در برابر باطل مینمودم و این عقائد
خطیره در مدّت حیات من موجود نبود و چون مرا قبض روح فرمودي و ببالا بردي تو خود مراقب و نگهبان آنها بودهاي و تو هستی
که بر هر چیز شاهد و گواه میباشی و چیزي بر تو مخفی و پوشیده نیست.
(117)
، ص: 306
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 306
آنچه بود امر تو گفتم بر عباد نی که حرفی گفتهام کم یا زیاد
صفحه 135 از 150
بر پرستش آن نمائید اختیار کوست بر ما و شما پروردگار
بودم ایشان را گواهی من بحال هم بقول و فعل امر ذو الجلال
تا بما دامی که بوده بینشان بر گرفتی پس مرا بر آسمان
میبمیراندي و بردي بر سما پس تو بودي خود نگهبان قوم را
تو گواهی بر هر آنچیزي که هست مطلّع بر سرّ و جهر از فوق و پست
، ص: 307
[سوره المائدة ( 5): آیه 118 ] .... ص : 307
اشاره
( إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُكَ وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ( 118
ترجمه و شرح .... ص : 307
خداوند متعال در این آیه شریفه توضیح میدهد که عیسی مسیح پس از آنکه در پیشگاه آفریدگار اثبات نمود که وظیفه تبلیغ را
انجام داده و مردم را بحق و خدا پرستی دعوت نموده و براي اثبات اداء وظیفه خود بعلم و احاطه پروردگار استناد کرده مسئولیتی
متوجه او نخواهد بود، خواه مردم از او پذیرند و ایمان آورند و یا نپذیرند.
آنگاه عرض میکند بار الها! آن مردمی که بنام من نسبت ناسزا بساحت کبریائی دادهاند اگر آنان را عقوبت فرمائی بندگان متمرّد و
شایسته عقوبت هستند، زیرا تو مالک بطور اطلاق و مردم نیز مملوك و آفریده تواند و هرگز مالک حقیقی در تصرفات خود
مسئولیت نخواهد داشت، و اگر این مردم بیگانه را بعبودیت بپذیري و مورد فضل قرار دهی و از مؤاخذه آنان در گذري کسی حق
اعتراض ندارد، زیرا تو مالک بطور اطلاق آنها هستی. اینک میفرماید:
اینک امر بدست تست و مالک مدّبر کار من و آنها تو هستی اگر آنها را عذاب کنی بندگان تو هستند و قادر بدفع ضرر از خود
، نیستند و کسی را هم مجال چون و چرا در کار نیست و چون تائب نشدهاند بجزاي اعمال و
ص: 308
گفتار خود میرسند و اگر آنها را بیامرزي و توبه آنها را بپذیري آمرزش کار تست و حقا تو هستی که بر امر خود غالب میباشی و
حکمت شعار تست و آنچه کنی بمقتضاي حکمت و صلاح است.
(118)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 308
گر نمایی بندگانت را عذاب بندهاند ایشان ترا در انتساب
ور بیامرزي هم از فضل عمیم بندگان را خود عزیزي و حکیم
صفحه 136 از 150
غالب اعنی بر ثوابیّ و عقاب وز حکیم است آنچه سر زد مستطاب
(118)
، ص: 309
[سوره المائدة ( 5): آیه 119 ] .... ص : 309
اشاره
قالَ اللَّهُ هذا یَوْمُ یَنْفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها أَبَداً رَضِ یَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ الْفَوْزُ
( الْعَظِیمُ ( 119
ترجمه و شرح .... ص : 309
خداوند متعال در این آیه مبارکه اشاره براستی پی نوشت مناسبی کرده که در برابر دروغ دروغ گویان و ادّعاي مدعیان و کلام
باطل اهل باطل در بزرگترین قضایاي جهان که قضیه بزرگ الوهیّت است، قرار گیرد.
این سخن خداي پروردگار جهانیان است که در پایان بازرسی در برابر مردم جهان میآید و سخن آخري است که قضیه را پایان
میدهد ما با خواندن این آیات چنان است که گوئی آن مجلس را دیده و سخن خدا را شنیدهایم چه روش تصویري هنر قرآن آن
را بصورت وعدهاي قرار نداده که بایستی تا رسیدن روز قیامت چشم براه آن بود، بلکه آن را در ژرفناي احساسات بحرکت در
آورده و در زمان حاضر صورت تجسّم بآن داده است و چنان شده که گوئی گوش سخنان را میشنود و چشم همه حوادث آن روز
را میبیند، اینک میفرماید:
خداوند در آن روز یعنی روز رستاخیز فرماید: این روز روزي است که صدق گفتار و کردار راستگویان و درست کرداران که در
دنیا راست گو ، ص: 310
بودند و راستگوئی پیغمبران را تصدیق داشتند بآنها سود میدهد و در پاداش این صدق براي آنها باغها و بستانهائی در بهشت عدن
است که از زیر درختها و کاخهاي آنها نهرهاي آب جاري است و در آن باغها و در آن نعیم ابدي الی الأبد جاوید و دائم و مخلد
خواهند بود هم خدا از آنها راضی و هم آنها از خدا راضی خواهند بود و این خود رستگاري عظیمی است و این عنایات و تحصیل
ثواب نعمتی است که برتر از آن نعمتی نیست.
(119)
، ص: 311
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 311
حق تعالی گوید: این روز از نمود راستگویان را رساند نفع و سود
آنچه شد از راستی ز ایشان بدید هم جزاي راستی خواهند دید
صفحه 137 از 150
هست آنها را که صدق آمد سرشت در جزا صد گونه بستان و بهشت
که رود جوها ز زیرش هر طرف یعنی از زیر درختان و غرف
جاودانند اندر آن بر یک نسق حق از ایشان راضی و ایشان ز حق
این دخول اعنی بهشت پر نعیم هست بهر آن کسان فوزي عظیم
(119)
، ص: 312
[سوره المائدة ( 5): آیه 120 ] .... ص : 312
اشاره
( لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما فِیهِنَّ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ( 120
ترجمه و شرح .... ص : 312
خداوند متعال در این آیه شریفه بیان میکند که مجموع عالم صنع و جهان آفرینش چه مجردات و یا مادیات آن همه و همه تحت
تدبیر جهان آفریناند، و نظام هستی و آنچه از پدیدهها است بتدبیر پروردگار به سیر ابدي خود ادامه میدهد، اینک میفرماید:
مالکیّت آسمانها و زمین و آنچه از عوالم در آنها موجود است، مختص خداست و همه از آن اوست و اوست که بر همه چیز قادر
است و تواناي بهر امري است.
(120)
، ص: 313
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 313
مر خدا را باشد از وجه یقین پادشاهی سماوات و زمین
و آنچه باشد این دو را اندر میان او بهر چیزي است قادر بالعیان
قدرتی نی کاندر او باشد گزاف یا که ضعف و عجز و فقدان و خلاف
قدرتی کز وي شود شیء کلّ شیء عقل مبهوت از توانایی وي
(120)
، ص: 314
توضیحات .... ص : 314
1) قوله تعالی: إِذْ قالَ اللَّهُ یا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ اذْکُرْ نِعْمَتِی عَلَیْکَ. )
صفحه 138 از 150
انبیاء عظام علیهم السّلام مطلقا از خود دعوي نداشتند و آنچه گفتند ابلاغ فرمان حق بود و معجزاتی که بر حسب مصالح و مقتضاي
زمان اظهار مینمودند جز بامر و مشیّت و اراده خداوند متعال نبود و در درخواستها و دعاهاي خود از درگاه ربوبیّت ابراز انانیّتی از
وجود خویشتن نکرده بلکه فانی محض بودند و از زبان آنها جز حق مطابق با واقع و حکمت و دانش چیزي جاري و ساري
نمیگردید. اولیاء خدا نیز بدنبال پیغمبران چنین بوده همه وقت دم از فنا زدهاند و بیجهت نادانان از امتها در باره انبیاء و اولیاء غلوّ
کرده و خلق را بگمراهی سوق دادهاند، هم خود گمراه شده و هم دیگران را بگمراهی دچار کردهاند.
2) قوله تعالی: وَ عَلی والِدَتِکَ. )
نعمتی که خداوند متعال به عیسی مسیح افاضه فرموده چگونه آن نعمت بمادرش ارتباط دارد. از نظر اینکه طهارت سرشت و صدق
عقیده و خلوص عمل مریم است که این چنین فرزندي از او بوجود آمده و از نظر لیاقتی که بوي ارزانی فرموده او را براي خارق
طبع بینظیري برگزید و در آیه وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آیَۀً لِلْعالَمِینَ، مریم صدیقه و فرزندش عیسی را از جمله آثار قدرت پروردگار
معرفی نموده و امور خارق عادت را بهر دو نسبت داده است، بدین جهت عیسی رسالت خود را از جانب پروردگار أنوار العرفان فی
تفسیر القرآن، ج 11 ، ص: 315
بمردم اعلام نموده و آنان را بسوي خدا پرستی دعوت میکرد و گفتارش بر حسب آیه: قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنِی
نَبِیا، این بود که من آفریده پروردگار جهانم و کتابی آسمانی بر من نازل نموده و از روز ولادت تا سنّ کهولت مرا بسمت رسالت
بسوي بشر فرستاده است و هر یک از این وقایع اعجاز آمیز دلیل گویا برسالت و صحّت دعوت عیسی علیه السّلام و نیز شاهد بر
طهارت عقیده و صدق گفتار و خلوص عمل مادرش مریم میباشد و هیچ یک از پیامبران این چنین سابقهاي نداشتهاند.
3) قوله تعالی: إِذْ أَیَّدْتُکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ ... )
در اینجا از نعمتهایی یاد میشود که خدا باو و بمادرش بخشیده و با تأیید روح القدس چنان کرده بود که در غیر موعد سخن گفتن
با مردم سخن گوید و شبههاي را که از آن گونه زادن بیمانند براي مادرش فراهم آمده، از میان بردارد و سپس در سنّ کمال و
کهولت با مردم سخن گوید و آنان را بخداي یگانه بخواند و باو آموخت چگونه بنویسد و چگونه بیندیشد، باو توراتی را که در
میان بنی اسرائیل بود آموخت و انجیل را همچون نعمت و فضلی باو بخشید.
خداوند بعیسی معجزاتی کرامت کرد که هیچ بشري تا فرمان خدایی نباشد نمیتواند چنان کارها را انجام دهد. چنین بود که با گل
مرغی میساخت و در آن میدمید و بفرمان خدا مرغ جانداري میشد و ما این را نمیدانیم که خداوند چگونه زندگی را آفریده و
این زندگی را در زندگان پراکنده است. عیسی باذن فرمان خدا کور مادر زاد و انسان مبتلاي به برص را بدون دارو و درمان
میکرد. دارو وسیلهاي است که فرمان خدا در شفاي بیمار با آن صورت میپذیرد و البته صاحب فرمان توانایی آن را دارد تا وسیله
را ، ص: 316
تغییر دهد. عیسی و با فرمان خدا مردگان را زنده میکرد، و البته آنکه نخستین بار زندگی را بخشیده تواند که هر گاه بخواهد
دوباره آن را بتن مردهاي باز گرداند.
سپس از این نعمت خدا بر وي یاد آور میشود که چون بنی اسرائیل او را تکذیب کردند، حمایتش کرد. بنی اسرائیل چنان
میپنداشتند که معجزات عیسی جادو است و این از آن جهت بود که نمیتوانستند حادث شدن آن معجزات را منکر شوند و در
عین حال نمیخواستند بآنچه معجزه براي آن آمده تسلیم شوند، خداوند دست بنی اسرائیل از عیسی باز داشت تا نتوانند، چنانکه
میکوشیدند او را بکشند و بدار آویزند، بلکه همانگونه که دیدیم خداوند او را بالا برد.
و نیز بدل حواریون انداخت تا خدا و پیغمبرش ایمان آورند و آنان پذیرفتند تسلیم شدند و او را بر ایمان خویش و تسلیم کامل به
پروردگار خود گواه گرفتند.
صفحه 139 از 150
و در این آیه چهار بار کلمه باذنی یعنی بفرمان من تکرار گردیده است تا براي غلوّ و ادّعاي الوهیّت در مورد حضرت مسیح جایی
نمانده باشد، یعنی آنچه را که عیسی مسیح انجام میداد گر چه بسیار عجیب و شگفت آور بود، لکن هیچیک از ناحیه او نبود، بلکه
همه از طرف خدا انجام میگرفت و عیسی هر چه داشت از طریق استمداد از نیروي لا یزال اللهی بود.
4) وَ إِذْ أَوْحَیْتُ إِلَی الْحَوارِیِّینَ أَنْ آمِنُوا بِی وَ بِرَسُولِی قالُوا آمَنَّا، نظر به این که نشر و پیشرفت هر مقصد و مرامی در اجتماعات بشر )
بآن است که گروهی هم عقیده شده کانونی تشکیل دهند و با کمال سعی در نشر آن مرام بکوشند و بتدریج آن مرام در جهان
انتشار یابد و در دلها اثر گذارد. ، ص: 317
پروردگار متعال نیز بگروهی از مردم آزموده وحی فرمود که در محور مرام عیسی گرد آمده بوي عهد و پیمان داده و در باره وفاء
بآن استقامت نمایند.
حواریین نیز پذیرفته و از عیسی خواستند که بوفا داري آنان در پیشگاه پروردگار شهادت دهند.
از جمله تدبیر پروردگار در باره موجودات و سوق آنها بسوي کمال آن است که پیروي ادراك را در آنها سپرده که با بکار بردن
آن بهدف خود نائل شوند، پروردگار نیز آنها را رهبري مینماید، بدین جهت وحی و الهام داراي مراتب بیشماري است که در هر
مورد بصورتی در خواهد آمد، هم چنانکه بر حسب آیه وَ أَوْحی رَبُّکَ إِلَی النَّحْلِ أَنِ اتَّخِ ذِي مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً، پروردگار نیروي
جلب نفع و فرار از خطر را در غریزه و طبع نحل نهاده که براي تأمین زندگی خود پناه و آشیانهاي برگزیند تا از خطر ایمن گردد.
بدین جهت وحی پروردگار باهل ایمان و رهبري آنان بکمال بصورت توفیق و استقامت در انجام وظیفه در میآید که از هر گونه
سعی و کوشش در باره نشر توحید دریغ ننمایند و از خطري گریزان نشوند، بنابراین محتمل است مراد از حواریّین پیروان و ملازمان
عیسی علیه السّلام بوده که بوي گرویده و از نظر ثبات عقیده و خلوص عمل بنام حواریین معرفی شدهاند و بر حسب عهد در باره
نشر توحید و دعوت مردم بخدا پرستی با مساعی عیسی شرکت نموده و از جمله داعیان بحق بودهاند و از عیسی درخواست کردهاند
که به پیشگاه آفریدگار شهادت دهد و گواه باشد که این گروه ملازمان وي دستور نشر توحید را پذیرفته و از هر گونه جدیّت
دریغ ننموده و از هیچ خطري گریزان نیستند.
5) قوله تعالی: إِذْ قالَ الْحَوارِیُّونَ یا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ هَلْ یَسْتَطِیعُ ، ص: 318 )
رَبُّکَ أَنْ یُنَزِّلَ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ
، این سؤال حواریّین توسط عیسی مسیح سؤال بس بیمورد بوده است، زیرا حواریین همیشه از دستورات و تعلیمات اخلاقی و زهد
عیسی استفاده نموده و در زندگی ملازم او بوده و با او معاشرت کامل داشتهاند، چگونه چنین سؤالی مینمایند؟
با اینکه معجزات بسیار از عیسی مشاهده کرده از قبیل زنده نمودن مردگان و خبر دادن از وقایع نهانی افراد و بهبودي نابینایان و
بیماران باین معجزات اکتفا نکرده و از کوتاه نظران طعامی از پروردگار درخواست مینمایند.
گرچه برخی از مفسرین گفتهاند که غرض حواریّین از خوان طعام تبرك بوده، زیرا استفاده از غذاي غیبی سبب برکت روانی آنان
میباشد، در صورتی که اگر غرضشان این بود تصریح میکردند و مورد اعتراض مسیح قرار نمیگرفتند.
بعضی از نویسندگان معتقدند که غرض حواریّین اطمینان خاطر بوده که ایمان و یقین آنان افزوده شود و بطور عیان این خارق
عادت را ببینند تا بصیرت آنان در دین افزوده گردد.
همچنانکه ابراهیم خلیل از پروردگار درخواست کرد که زنده نمودن مردگان و برگردانیدن ارواح را بکالبد آنان در قیامت بوي
ارائه دهد، تا سبب اطمینان خاطر وي گردد، لکن در باره حواریّین درخواست باین منظور نبوده گذشته از اینکه حواریّین معجزات
بسیاري از عیسی علیه السّلام مشاهده نموده بودند، مانند زنده نمودن مردگان و بینائی بخشیدن به نابینایان مادر زاد که قابل قیاس
بدرخواست خوان طعام نیست.
صفحه 140 از 150
6) قوله تعالی: وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ. ، ص: 319 )
این جمله صفت فعل و دلالت بر حصر دارد که حاجت نیازمندان را تنها تو برآوري و از پس شبکههاي عوامل و اسباب خواسته
محتاجان را در بر آنان گذاري حواریّین سبب درخواست خود را استفاده از خوان طعام معرفی نموده و براي توجیه آن فائده چندي
را یاد نمودهاند. عیسی علیه السّلام با اینکه در آغاز کار آنها را از این سؤال توبیخ فرمود، ولی نظر به این که پیامبر رحمت است با
صدور اذن از ساحت پروردگار درخواست آنان را پذیرفت و نزول مائدة را که همراهان او خواسته بودند، مسئلت کرد، ولی آن را
بشعار عبودیت در آورد و بعنوان افتخار خود و پیروانش معرفی نمود، گرچه گروه معدودي از آن خوان استفاده کرده، ولی افتخار
عید براي همیشه براي عیسی علیه السّلام و پیروان او در جهان باقی بماند.
ضمنا باید دانست قبول عیسی درخواست حواریّین را پس از صدور اذن از ساحت پروردگار بوده، زیرا پیامبران هرگز از خود و یا از
دیگران حاجتی را از پروردگار درخواست نمینمایند جز آنچه را که بآن الهام و اذن صادر شود، چنانکه میفرماید:
بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ.
یعنی هرگز قدسیان بر آفریدگار سبقت نجویند و همواره بفرمان اویند ارواح قدس پیامبران نیز بطور اولی هرگز بر اذن کبریائی
سبقت نخواهند نمود و خواسته آنان ظهوري از مشیّت پروردگار است.
7) قوله تعالی: أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَ أُمِّی إِلهَیْنِ. )
پرسنده بزرگ سبحانه و تعالی همه چیز را میداند، ولی پرسش و باز جوئی در روزي است که خداوند پیامبران را گرد میکند و
، در این محشر بزرگ منظور از این سؤال کسانی هستند، جز آنکه روي سخن با اوست و از
ص: 320
وي پرسش میشود، این گناه بزرگی است که انسان عادي از انجام آن ناتوان است، تا چه رسد به پیامبر اولوالعزمی چون عیسی،
چگونه ممکن است عیسائی که آن همه نعمت اللهی باو رسید و در این مجمع عظیم باو یاد آوري میشود، چنین سخنانی گفته
باشد؟ چگونه ممکن است آن بنده نیکو کار و مستقیم خدا طرف بازجوئی براي ادعاي خدائی قرار گیرد؟
بهمین جهت است که جواب عیسی جواب ترسناك و خاشعانه و دراز است و با تسبیح و تنزیه خدا آغاز میشود و پس از آن خود
را بطور کلّی از ریشه چنین ادعا و کوششی بیزار و بري نشان میدهد، لذا میگوید:
مرا نمیرسد که چیزي را که حق من نیست بگویم و از ذات خداوند متعال بر برائت خویش گواهی میگیرد، سپس میگوید:
بایشان نگفتم مگر آنچه مرا بآن فرمان داده بودي: اینکه پروردگار من و پروردگار خود را بپرستید و پس از وفات خود را در باره
آنان مسئوول نمیشناسد و تا در میان ایشان بودم بر ایشان گواه بودم، پس چون مرا برداشتی تو نگاهبانان ایشان بودي و در پایان از
تفویض و تسلیم مطلق سخن میراند و میگوید: اگر عذابشان دهی بندگان تواند و اگر بیامرزیشان، پس تو توانا و غالب و حکیمی.
پناه بر خدا بر این وضع ترسناکی که بنده نیکو کار خدا در برابر او پیدا کرده.
8) قوله تعالی: هذا یَوْمُ یَنْفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ. )
پس از آنکه پاسخ عیسی مسیح در پیشگاه پروردگار پایان مییابد و باستناد علم و احاطه او خود را تبرئۀ مینماید، آنگاه خطاب از
ساحت ربوبی شرف صدور مییابد که فقط در پیشگاه عدل و صدق گفتار و خلوص رفتار نیکان آشکار میشود و آنان را نفع
میبخشد ، ص: 321
و از هر خطر ایمن میدارد.
چنانکه سؤال و پاسخ روح قدس و سیرت صدق عیسی مسیح بخصوص در رفتار و گفتارش ظاهر و آشکار گشت و از شرح عالم
رستاخیز استفاده میشود که بهترین کمالات بشر صفاي روان و صدق سیرت است که در عقیده و خلق شائبه انکار و تیرگی کذب
صفحه 141 از 150
نباشد، و درجات بیشمار ایمان و تقوي و رضوان پروردگار در محور صفاي روح و خلوص عمل دور میزند و از پرتو آن است. از
این رو صادق بطور اخلاق که خالص از شائبه کذب باشد، عنوان پیامبران و سپس سیره اهل ایمان و تقوي است و باختلاف درجات
صدق موهوبی پیامبران و صفاي اکتسابی نیکان هر یک مثالی از عبودیت و مسطورهاي از صدق و صفاي نظام ربوبی هستند.
و این سخن خداوند متعال که میفرماید: هذا یَوْمُ یَنْفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ، که در پایان باز پرسی در برابر مردم جهان میآید و سخن
آخري است که قضیه را پایان میدهد ما با خواندن این آیات چنان است که گوئی آن مجلس را دیده و سخن خدا را شنیدهایم،
زیرا روش تصویري هنري قرآن آن را بصورت وعدهاي قرار نداده که بایستی تا رسیدن روز قیامت چشم براه آن بود، بلکه آن را در
ژرفناي احساسات بحرکت در آورده و در زمان حاضر صورت تجسم بآن داده است و چنان شده که گوئی گوش سخنان را
میشنود و چشم همه حوادث آن روز را میبیند.
گرچه این مجلس و این گفتگو با مقایسه بما که بشریم و همه چیز بر ما پوشیده است، آیندهاي است که در روز جزا چشم براه آنیم،
ولی در علم مطلق اللهی واقعیت حاضري است، چه زمان و حجاب آن چیزي است که از تصور بشر فانی برمیخیزد. أنوار العرفان
فی تفسیر القرآن، ج 11 ، ص: 322
9) قوله تعالی: لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ. )
آیه در بیان آثار صدق ایمان و خلوص عقیده و صفاي روان است که همواره در شیر رشد بوده تا هنگام رستاخیز که سیرت
درخشان آن بصورت نعمتهاي زیاده بر تصور ظهور خواهد نمود، از جمله ورود بمحیطی که از درختان بهرهدار که خود غرس
نموده بر آن سایه افکنده و از هر سو نهرها جاري است و از فیوضات مادي سر تا سر آن محیط و فضا را فرا گرفته روان درخشان و
سیرتی مانند عرض تابان و از هر تیرگی و خطور بیهوده ایمن است و از لغزش و رفتار و گفتار لغو مصون میباشد و گواراتر از هر
نعمت رضوان و خشنودي پروردگار است که بصورت اراده مطلقه یعنی قدرت نامحدود و مثالی از قدرت لا یزالی است که هر چه
را بخواهد و اراده کند، پروردگار آن را اراده فرموده ناگزیر بیدرنگ پدید آمده باقی میماند و هرگز بر آن روان تابناك تیرگی
لغو سایه نیفکند و از محیط آن خطور بیهوده گذر ننماید.
زیرا در دنیا بناي آن بر صدق و صفا و سلامت نهاده و سیر آن باستقامت بوده با سعی رشد نموده و بصورت قلب سلیم و روان پاك
در آمده که از هر تیرگی و لغزش ایمن گشته و چون پرتوي از ساحت پروردگار است هرگز زوال و فنا پذیر نخواهد بود.
10 ) قوله تعالی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ. )
قلب سلیم و خلوص روان مثالی از صفت سلام و مسطورهاي از صفات پروردگار است، ناگزیر مورد رضایت او بوده، یعنی
همچنانکه ساحت کبریائی بذات و صفات خود راضی است. بآثار و مثال خود نیز خشنود خواهد بود و کمال موجود بقابلیت و
تمکّن آن است. و پس از آنکه ، ص: 323
قلب سلیم مورد خشنودي پروردگار قرار بگیرد، مثالی از قدرت قاهره بوده که هر چه را اراده کند، پروردگار آن را خواسته و
نهایت رشد و کمال بشر بآن است که مثالی از قدرت و مسطورهاي از صفات کامله گردد.
این رستگاري ابدي و خلود در سعادت و سیر نامتناهی بشر است.
قدرت و شئون زندگی بشر در این جهان عین محدودیت و محکومیت در برابر نظام علل و اسباب است، یعنی بشر براي بکار بردن
نیروهاي خود ناگزیر است که از نظام طبع پیروي کند و هرگز کوچکترین تخلّفی از آن امکان پذیر نیست، ولی بر حسب منطق
قرآن مانند آیه:
لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فِیها وَ لَدَیْنا مَزِیدٌ.
نظامی که در نشه رستاخیز و حیات همیشگی بشر فرمانروا است، هرگز قابل قیاس با نظام اسباب نیست و هرگز ظهور قدرت ساکنان
صفحه 142 از 150
قدس وابسته بعلل نخواهد بود، بلکه قدرت آنان نامحدود است، هر چه را بخواهند بمجرّد اراده تحقق مییابد، ولی اذهان محدود
بشر ظرفیت و گنجایش فهم بسیاري از حقایق مرموز را ندارند، از جمله درك چنین نظام بهت آور در محور اراده و در پرتو آن
براي همیشه ثابت و برقرار است.
11 ) قوله تعالی: لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما فِیهِنَّ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ. )
از جمله تدبیر در باره سوق بشر بسوي کمال آن است که احکام بدیهی در نیروي عاقله بودیعت نهاده از قبیل حسّ احسان و قبح
ظلم و ستم که فقط در مورد رفتار افراد و تماس با یکدیگر بکار میبرد و پس از رعایت حقوق افراد نسبت بیکدیگر اگر فردي بر
حق دیگري تجاوز کند، پس از سنجش آن را ظلم معرفی مینماید و بقبح آن حکم میکند و ستمکار را مستحق عقوبت أنوار
العرفان فی تفسیر القرآن، ج 11 ، ص: 324
میداند و بر این اساس رفتار مردم با یکدیگر تعدیل میشود و زندگی اجتماع انتظام مییابد.
بالأخره فطرت بشر بمرتبهاي از معرفت پروردگار نائل شده و در اثر کسب فضیلت بمقامی از سعادت رسیده به نعمتهاي ابدي متنعم
گردد، ولی در مورد تدبیر پروردگار نسبت بافراد بشر و چگونگی آن عقل باستناد احکام بدیهی و یا نظري خود نمیتواند حدودي
قائل شود و پس از سنجش در آن باره حکم و قضاوت کند، زیرا حق پروردگار نسبت به بشر قابل قیاس بحقوق افراد نسبت
بیکدیگر نیست که بتوان آن را بسنجد و به حسن و یا قبح آن حکم کند و در نتیجه اعمال نظر بر ساحت پروردگار فرمانروا گردد.
زیرا حقوق مرموز پروردگار نسبت به افراد بشر نامحدود است و بفرض در باره بشر هر گونه تدبیر فرماید و مشیّت خود را اجراء
نماید از افق ادراك عقل خارج بوده و در باره چگونگی آن نمیتوان اظهار نظر نمود، تا چه رسد به این که بقبح آن حکم کند.
و نظر به این که غرض از خلقت جهان سوق بشر بسوي سعادت و زندگی ابدي است، بوسیله وعده و وعید و مژده و تهدید آنان را
بسوي فضیلت و سعادت تشویق نموده سوق میدهد، و از گمراهی و شقاوت باز میدارد و براي اجراي این منظور وعده فرموده و
حقی براي گروندگان بر خود مقرر فرموده که ایمان و اعمال نیک آنان را با اینکه بتوفیق و فضل اوست بخود آنها نسبت داده و از
آنان میپذیرد و اجر و پاداش میدهد، همچنین تبهکاران را تهدید نموده که به سیرت کفر و تباهی آنان را عقوبت فرماید و هرگز
پروردگار از وعده خود تخلف نخواهد فرمود.
در خاتمه باید گفت: که پروردگار بقدرت بیحّد و حکمت کامله خود ، ص: 325
جهان خلقت را براي همیشه تدبیر مینماید، همچنانکه بشر بهترین مسطوره و غرض از نظام آفرینش است، صحنه رستاخیز نیز غرض
از عوالم امکانی است، زیرا صفات پروردگار در آن زیاده ظهور خواهد داشت.
، ص: 326
روایات .... ص : 326
1) کافی بسندي از ابان بن تغلب از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که از آن حضرت سؤال شد: آیا عیسی بن مریم )
مردهاي را زنده کرده بطوري که در دنیا زندگی کند و غذا بخورد و فرزندي از او پدید آید؟
حضرت فرمود: بلی، عیسی علیه السّلام رفیقی داشت که در دین و محبّت پروردگار برادر او بود و هر وقت از محلّ عبور میکرد بر
او وارد میشد، چون عیسی مدّتی از او دور شده بود، بطور اتفاق از محل او عبور کرد، خواست بوي سلام بگوید، مادر آن جوان
رفیقش را دید از حال فرزندش سؤال کرد؟ در پاسخ گفت: یا رسول اللّه فرزندم فوت کرد. فرمود میخواهی او را ببینی عرض کرد:
بلی، فرمود: فردا میآیم، تا او را بخواست پروردگار براي تو زنده کنم. فرداي آن روز عیسی علیه السّلام نزد مادر آمده فرمود:
برویم نزد قبر، فرزندت هر دو روانه شده، نزد قبر آمدند. عیسی علیه السّلام از پروردگار خواست و دعا نمود که او زنده شود،
صفحه 143 از 150
ناگهان قبر شکافته شده فرزندش از قبر بیرون آمد، چون مادرش او را باین حال دید گریان شدند.
عیسی بهر دو آنها ترحم کرد، فرمود: آیا میخواهی با مادرت در دنیا زندگی نمائی عرض کرد: یا رسول اللّه به این که مدتی زنده
بمانم و غذا بخورم و یا بدون غذا حضرت عیسی فرمود: مدت بیست سال با مادرت زنده بمانی و غذا بخوري و فرزندي از تو
بوجود بیاید.
عرض کرد: بلی. عیسی آن فرزند را بمادرش تسلیم نمود و آن جوان ، ص: 327
بیست سال زنده بود و فرزندي از او بوجود آمد.
2) در کافی از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند: عیسی بکنار قبر یحیی بن زکریا رفت و از خدا )
درخواست کرد که یحیی باو جواب بدهد، فورا قبر شکافته شد و یحیی از قبر بیرون آمده گفت: از من چه میخواهی؟ عیسی
گفت: میخواهم مانند ایّام حیات خود با من مأنوس شوي، یحیی جواب داد: هنوز آثار حرارت موت از من دور نشده، تو
میخواهی مرا دوباره بسوي دنیا بر گردانی و مجدّدا طعم مرگ را بمن بچشانی؟ چون عیسی این کلام را از او شنید، او را رها کرد
و بقبر برگشت.
3) مرحوم صدوق در کتاب معانی الأخبار بسند خود از ابی یعقوب بغدادي نقل میکند که گفت: ابن سکیت خدمت امام جعفر )
صادق علیه السّلام عرض کرد: چرا خداوند موسی بن عمران را ید و بیضا و عصا و آلت سحر داد؟
و به حضرت عیسی آلت پزشکی و طبابت و به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم کلام و سخن وري؟
حضرت فرمود: زیرا خداوند متعال موسی را در زمانی مبعوث کرد که اغلب مردم آن روز بیشتر کارشان سحر بود و لذا موسی از
طرف خداوند متعال بسوي ایشان مبعوث شد و کارهایی انجام میداد که مردم با همه تخصص و قدرتی که در سحر داشتند از انجام
مثل آن عاجز بودند، قهرا سحرهایشان باطل و حجت موسی بر ایشان اثبات شد و خدا عیسی را در زمانی مبعوث نمود که بیشتر
مردم بامراض گوناگون و آفتهاي عضوي مبتلا و بسیار بطبیبی که شفایشان دهد، نیازمند بودند، لذا عیسی علیه السّلام أنوار
العرفان فی تفسیر القرآن، ج 11 ، ص: 328
معجزهاش چیزي بود که خود مردم از آن بهرهاي نداشته و خدا او را در این راه اینقدر قدرت داد که میتوانست مردگان را زنده
نماید و کورهاي مادر زاد و مبتلایان به پیسی را شفا دهد و بدین وسیله حجتش را بر مردم اثبات نماید و خداوند متعال محمّد صلّی
اللّه علیه و آله و سلّم را در زمانی مبعوث نمود که کار عمده و تخصصی مردم سخنرانی و خطبه خوانی و سرائیدن اشعار بوده، لذا
پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بکتاب و موظعه و حکمتی مبعوث شد که گفتار آنان را باطل نموده و حجتش را بر آنان
اثبات کرد.
ابن سکیت عرض کرد: من که تاکنون کسی را مانند تو ندیدم، بفرمائید ببینم امروز حجت خدا چیست؟
فرمود: عقل است که با آن راستگویان و دروغ پردازان بخدا تشخیص داده میشوند آن یکی تصدیق و آن دیگري تکذیب
میگردد.
ابن سکیت گفت: بخدا قسم جواب من همین بود که تو دادي.
4) تفسیر عیاشی از محمد بن یوسف صنعانی از پدرش روایت کرده که وي گفت: از حضرت ابی جعفر از معنی اذ اوحیت الی )
الحواریین، پرسیدم که مگر بحواریین هم وحی میشده. حضرت فرمود: وحی در اینجا بمعنی الهام است.
5) طبرسی از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که آنحضرت در ذیل آیه قالَ الْحَوارِیُّونَ یا عِیسَ ی ابْنَ مَرْیَمَ هَلْ یَسْتَطِیعُ )
رَبُّکَ، فرمود: معنی این آیه آن است که آیا میتوانی از پروردگارت بخواهی تا مائدهاي براي ما بفرستد و بفرمود مائده نان و
گوشت بود و از حضرت عیسی درخواست نمودند که غذائی بودن و خاصیت طعامی مائدة تمام نشود، فرمود: تا زمانی که خیانت و
صفحه 144 از 150
معصیت و تکبر نکنید، مائده باقی است و اگر مرتکب آن اعمال ، ص: 329
شوید، خداوند شما را عذاب خواهد کرد.
در همان روز هر سه معصیت را بجا آوردند و بزرگان آنها گفتند: ما نمیگذاریم اشخاص پست از این مائده بخورند و خداوند آن
مائده را از میان آنها برداشت و آنها را بصورت خنزیر مسخ نمود و فرمود: پس از آنکه مائده بر آنها نازل شد، جمع شده و قریب
چهار هزار و هفتصد نفر آنها خوردند و همینکه سیر شدند، بعضی از مترفین و بزرگان آنها گفتند: نزول مائدة چیز مهمّی نبود،
پیشینیان ما هم از این قبیل مائدةها خوردهاند. لذا خداوند مائده را از میان آنها برداشت و یاوه گویان را بصورت بوزینه و خنزیر
مسخ نمود.
6) در کافی از حضرت امام رضا علیه السّلام روایت کرده که فرمودند: )
بوزینه و خوك طایفهاي از بنی اسرائیل بودند که در روز دوشنبه که صید ماهی بر آنها حرام بود مبادرت بصید میکردند و کفتار
طایفهاي از بنی اسرائیل بودند و ایمان نیاوردند تا مائده بعیسی نازل شد و بعد مسخ شدند و در دریا و خشکی عدّهاي از حیوانات
بصورت آنها هستند.
7) مرحوم شیخ مفید در کتاب اختصاص از امام موسی بن جعفر علیهما السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند: هنگامی که )
روز قیامت فرا رسد منادي ندا میکند: حواریّون محمد بن عبد اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که پیمان شکنی نکردند و با پیمانی
که بستند از دنیا رفتند کجایند؟ در این هنگام سلمان و مقداد و أبو ذر برمیخیزند. بعدا ندا میکند: حواریون علی بن أبی طالب
وصی محمّد بن عبد اللّه که رسول خدا است کجایند؟ در آن هنگام عمرو بن حمق (بفتح حاء و کسر میم) خزاعی محمد بن ابی
بکر، میثم بن یحیی تمار که غلام بنی اسد بود و اویس قرنی برمیخیزند. سپس منادي ندا میکند: حواریّون حسن بن أنوار العرفان
فی تفسیر القرآن، ج 11 ، ص: 330
علی که پسر فاطمه و دختر محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که رسول اللّه است کجایند؟ در این موقع است که سفیان بن ابی لیلی
همدانی (بسکون میم) و حذیفۀ بن اسید (بضم حاء و همزه و فتح ذال و سین) برمیخیزند.
بعد از آن ندا میکند: حواریون حسین بن علی کجایند؟ در این هنگام است که کلیه آن افرادي که با آن حضرت شهید شدند و
تخلف نکردند، برمیخیزند. بعدا ندا میکنند: حواریّون محمد بن علی و جعفر بن محمد کجایند؟ در آن هنگام عبد اللّه بن شریک
عامري، زرارة بن اعین (بفتح همزه و یاء) برید بن معاویۀ عجلی، محمد بن مسلم ثقفی، لیث بن بختري (بفتح یاء و تاء و سکون خاء)
مرادي عبد اللّه ابن ابی یعفور عامر بن عبد اللّه بن جذاعۀ حجر (بضمّ حاء و سکون جیم) ابن عدي و حمران بن اعین (بفتح همزة و
یاء) برمیخیزند. سپس سایر شیعه و سائر امامان علیهم السّلام روز قیامت ندا خواهند کرد. آنان اولین شیعهاي هستند که داخل
فردوس میشوند.
8) مجمع البیان در ذیل جمله هل یستطیع ربّک، از امام جعفر صادق علیه السّلام نقل کرده که آنحضرت فرمودند: معنی این جمله )
این است که آیا میتوانی از خداي خود در خواست کنی.
9) تفسیر عیاشی از عیساي علوي از پدرش از ابی جعفر علیه السّلام نقل شده است که فرمودند: مائدهاي که بر بنی اسرائیل نازل )
شد، با زنجیرهاي طلائی از آسمان آویزان شد و مشتمل بود بر 9 عدد ماهی و 9 گرده نان.
10 ) تفسیر عیاشی از ثعلبۀ بن میمون از بعضی از اصحاب امامیۀ از حضرت ابی جعفر علیه السّلام نقل کرده که آن حضرت در )
تفسیر آیه أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِ ذُونِی وَ أُمِّی إِلهَیْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ، فرمود: هنوز خداوند متعال این سؤال را از مسیح نکرده، بلکه بعدا
روز قیامت خواهد کرد و اگر میبینی که ، ص: 331
بلفظ ماضی تعبیر فرموده، بخاطر این است بطور کلی خداوند متعال حوادثی که میداند واقع خواهد شد، از آن بلفظ ماضی تعبیر
صفحه 145 از 150
میکند.
11 ) تفسیر عیاشی از جابر جعفر از ابی جعفر علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت در تفسیر جمله: تَعْلَمُ ما فِی نَفْسِی وَ لا أَعْلَمُ )
ما فِی نَفْسِکَ إِنَّکَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ، فرمودند:
اسم اکبر خدا هفتاد و سه حرف است و خداوند متعال از همه آن حروف بیک حرف از خلق خود محجوب شده و در نتیجه کس
نمیداند آنچه را که در نزد اوست و هفتاد و دو حرف آن را بآدم داد و از آدم بسایر انبیاء بطور توارث و همچنین تا به عیسی رسید
مراد عیسی علیه السّلام از اینکه گفت: تعلم ما فی نفسی همین هفتاد و دو حرف از حروف اسم اکبر خدا بود. یعنی تو این حروف
را بمن یاد دادي، پس تو از آنچه که من دارم آگاهی. و من از آنچه که در نزد تو است، بیخبرم. زیرا تو با آن یک حرف از خلق
خودت نهان شدهاي، پس احدي را آگهی از آنچه در نفس تو است، نیست.
12 ) از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کردهاند که آنحضرت فرمودند: نزد عیسی دو حرف بود که بآن دو عمل میکرد و با )
موسی چهار حرف بود و با ابراهیم شش حرف و با نوح هشت حرف و با آدم بیست و پنج حرف و خداوند متعال همه آنها را
برسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و پیغمبر خاتم علیه السّلام عطا فرمودند و اسم خداوند هفتاد و سه حرف است که هفتاد و
دو حرف آن را رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم دارا بوده و یک حرف آن از آن حضرت مستور بوده است.
13 ) مرحوم شیخ صدوق در کتاب مصباح الشریعۀ در ذیل آیه یَوْمُ ، ص: 332 )
یَنْفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ
، از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند: حقیقت و راستی اقتضاء میکند که خداوند بندگان را
پاکیزه نماید، چنانکه در روز قیامت از راستی عیسی ذکر میکند و نتیجه راستی بیزاري از آتش جهنم میباشد، براي بعضی از افراد
امّت محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و آیه تلاوت فرمودند و هنگامی که بیان نمود حضرت عیسی بطلان ادعاء و گفتار کذب
نصاري را خداوند میفرماید: این روز قیامت روزي است که راستگویان از گفتار راست خود بهرهمند میشوند.
14 ) عیاشی از امیر المؤمنین نقل کرده که فرمودند: سوره مائده آخرین سورهاي است که بر پیغمبر نازل شده و ناسخ سور دیگر )
است و چیزي ناسخ آن نیست.
، ص: 333
تجزیه و ترکیب .... ص : 333
قوله تعالی: إِذْ قالَ اللَّهُ یا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ اذْکُرْ نِعْمَتِی عَلَیْکَ ...
در باره عامل اذ دو احتمال است:
1) ابتداي کلام و عطف است، بر یوم یجمع اللّه الرسل، سپس گفته: )
و ذلک اذ قال اللّه.
2) محلا منصوب است، بتقدیر اذکر اذ قال اللّه. )
کلمه یا عیسی بن مریم ممکن است عیسی مناداي مضموم و تقدیر یا عیسی یا بن مریم باشد و محتمل است ابن مریم صفت عیسی و
عیسی منصوب باشد و ممکن است عیسی و ابن در تقدیر مبنی بر فتح باشند.
تکلم النّاس، جمله حالیۀ کهلا عطف بر محلّ فی المهد که جمله ظرفیۀ و حال است از ضمیر تکلّم.
قوله تعالی وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ، صفت فعل و دلالت بر حصر دارد که حاجت نیازمندان را تنها تو بر آوري. مرجع کلمه اعذّبه کلمه
من یکفر میباشد و اصل کلمه لا اعذبه لا اعذب به احدا بوده است.
صفحه 146 از 150
قوله تعالی: تَکُونُ لَنا عِیداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا.
کلمه تکون لنا در محل نصب و براي کلمه مائدة صفت میباشد و کلمه لنا حال است، بتقدیر تکون عیدا لنا و کلمه لأوّلنا و آخرنا
بدل است از کلمه لنا.
قوله تعالی: وَ إِذْ قالَ اللَّهُ یا عِیسَ ی ابْنَ مَرْیَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِ ذُونِی وَ أُمِّی إِلهَیْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ، جمله اتّخذونی دو مفعول
میخواهد، ، ص: 334
مفعول اولش یائی است که در آخر آن میباشد و مفعول دوم آن کلمه الهین است و کلمه امّی مفعول معه میباشد. کلمه لی متعلق
بمحذوف و خبر است براي کلمه یکون. کلمه بحق خبر کلمه لیس میباشد و اسمش ضمیر مستتري است که به کلمه ما برمیگردد.
قوله تعالی مِنْ دُونِ اللَّهِ کلمه من در اینجا حرف زائد و براي تأکید معنی است و کلمه ان کنت قلته: چون حرف شرط بر سر ماضی
در نمیآید، لذا تقدیرش چنین است: ان اکن الأن قلته فیما مضی و در باره محلّ اعراب ان اعبدوا اللّه وجوهی است:
1) بدل است از ما امرتنی و منصوب. )
2) بدل است از ضمیر کلمه به و مجرور. )
3) مفسر است از آنچه بآن امر شده و محلی از اعراب ندارد. )
قوله تعالی: وَ أَنْتَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ شَ هِیدٌ، بیان سبب است و کلمه شیء صفت مشبهۀ از مشیّت گرفته شده و هر خواسته و آفریدهاي
که از نعمت هستی برخوردار است، شامل میشود و با عموم لفظ کلّ چیزي از عموم و اطلاق آن خارج نیست.
قوله تعالی: لَهُمْ جَنَّاتٌ ... حرف لام بمعناي ملک بطور دائم و زوال ناپذیر است. و در جمله و للّه ملک السموات حرف لام بمعناي
احاطه و تدبیر است و از شئون خلقت و آفرینش میباشد.
و الحمد للّه ربّ العالمین زنۀ عرشه.
، ص: 335
یک شعر از دیوان مؤلف که پنجاه سال قبل بسبک حافظ سروده شده .... ص : 335
دل بردهاي ز دستم اي دلبر دل آرا ما عاشقان کویت جانا نما مدارا
سیبی که از کف دوست بر دست ما رسیده دیوانه کرده بویش در روزگار ما را
ظلم و ستم به پنهان در پرده ماند اي دل حیف است ظلم و طغیان درد هر آشکارا
اندر طواف رویش ما را سعادتی نیست گر گشتهاي موفّق معذور دار ما را
تابیده نور رویت بر ظلمت حقیقی از تابشش چو زهره بنموده قلب ما را
ما از شراب وحدت همواره مست و خرّم زین سوست کرده دوري از جمله سکارا
هر چند خان خدّش در رهن خود نهاده صد کشور سکندر اقلیم شاه دارا
یا رب عنایتی کن تا از کتاب حسنش خوانیم نکتهاي را گردیم مجلس آرا
بر پیر دیر یارم از نو سفارشی کرد پیرا عزیز میدار اکنون ادیب ما را